ملاحظاتي در بررسي اخبار آخر الزّمان


 

نويسنده:سيد علي محمّد رفيعي




 

اشاره :
 

بنابر نقل حديث پژوهان ،قريب به شش هزار روايت درباره آخر الزّمان و متعلّقات آن از پيشوايان معصوم (ع)نقل شده است که اين مجموعه گسترده ،علاوه بر آگاه نمودن مخاطب مسلمان ،به ويژه شيعه ،نسبت به اهميت موضوع ،پرسش هايي را فراروي او قرار مي دهد ؛از جمله اين مسئله که چگونه بايد از اين مجموعه عظيم بهره گرفت .در پاسخ به اين مهم ،نخستين گام ،فهم معناي «آخرالزّمان»و ارزش گذاري اخبار و روايات رسيده است. نويسنده محترم در مقاله حاضر ،به اين موضوع پرداخته است.

1.مفهوم و مصداق آخر الزّمان
 

آخر الزّمان از نگاه معني لغوي که بر اساس ترکيب دومفهوم «آخر»و «زمان»استخراج مي شود،به قطعه اي از انتهاي زمان زميني اطلاق مي شود که به انتهاي زمان زميني پيوسته است . بنابراين بدون در نظر گرفتن چيزي ديگر ،بر اين اساس ،بايد مصداق آن را بخشي از زمان زميني دانست که پس از گذار از نقطه مياني عمر زمين ،متعلّق به انتهاي عمر زمين است.
اگر انتهاي عمر زمين را هنگام قيامت ،يعني زماني در نظر بگيريم که زمين به تعبير قرآن کريم ـ چيزي ديگر غير زمين خواهد شد ،مصداق اين معني لغوي آخر الزّمان ،بخشي از نيمه دوم عمر زمين خواهد بود که به قيامت متّصل است.
در اصطلاح آخر زمان به مصداق هايي محدود شده و در آن مصداق ها معني متبادر خود را يافته است:
1.قطعه اي از عمر زمين که پس از بعثت پيامبر اسلام (ص)قرار دارد؛دوراني از عمر زمين در فاصله بعثت حضرت ختمي مرتبت تا برپايي قيامت . تعبير «پيامبر آخر الزّمان »براي آخرين پيامبر که از زبان انبياي پيشين نقل شده است ،اگر بخواهد ارتباطي با معني لغوي داشته باشد،گوياي اين حقيقت خواهد بود که در هنگام بعثت آخرين پيامبر (ص)،دست کم نيمي از عمر زمين بايد گذشته باشد.
2.قطعه اي از عمر زمين که پس از آغاز غيبت تا قيامت ،پس از ظهور تا قيامت يا پس از غيبت تا قيامت قرار دارد. معني لغوي ،اين مصداق ها را مي پذيرد.
3.قطعه اي از عمر زمين که در فاصله اي قبل از ظهور ،متصل به ظهور و نزديک به ظهور است . اين مصداق و معني و مفهوم اصطلاحي ،گر چه سازگاري چنداني با معني لغوي ندارد ،ولي پرکاربردترين و متبادرترين معني و مفهومي است که ترکيب آخر الزّمان براي منتظران ظهور دارد . به عبارت ديگر و در اصطلاح الفاظ فنّ منطق و علم اصول ،اين معني مجازي ـ آن هم مجازي دورتر از ديگر معاني مجازي آخر الزّمان ـ مجاز شايعي است که معني حقيقي يا حقيقتي در عرف شيعيان دوازده امامي يافته است ؛آنچنان مجازي شايع و متبادر که معني حقيقي را به پس مي راند و آن را به جايگاه مجاز مي نشاند.
در اين مقاله ،هر جا سخن از آخر الزّمان ـ بدون هيچ قيدي ـ رود،منظور همين معني شايع و متبادر در عرف معتقدان به ظهور حضرت مهدي موعود(ع)خواهد بود.
2.معني نزديک به ظهور
در تعريف سوم ـ تعريف مورد نظر خود ـ از آخر الزّمان و به عبارت ديگر ،در تعريف مصداق سوم آخر الزّمان سه شرط براي مصداق اين قطعه از زمان برشمرديم:
1.قبل از ظهور؛
2.متّصل به ظهور؛
3.نزديک به ظهور.
دو شرط اول ،نيازي به توضيح يا قرار داد ندارند،ولي شرط سوم ،تاحدودي مبهم است . نزديک ـ همانند دورـ مفهومي نسبي است و بدون تعيين مبدأ و معياري براي سنجش آن ،نمي توان آن را از ابهام خارج ساخت.طبيعي است که هر تعريف يا قراردادي نيز بايد خالي از ابهام باشد.
آنچه در اين مقاله ،براي قيد نزديک ،در مفهوم «نزديک به ظهور»براي ايجاد دقّت در ترکيب آخر الزّمان تعريف يا قرارداد مي کنيم،مدّت زماني حداکثر به اندازه متوسط عمر طبيعي شيعيان کهنسال قبل از ظهور است. اين محدوده زماني را براساس يک نياز کاربردي و کارکرد گرايانه تعريف يا قرارداد مي کنيم. توجه کنيم که معتقدان به ظهور و منتظران آن، از آن رو توجّه ويژه به آگاهي از اخبار آخر الزّمان دارند که:
1ـ در مرتبه نخست،متوجه شوند که آيا زمان ظهور را درک خواهند کرد؟به عبارت ديگر ،آيا نشانه اي بر اساس اين اخبار در مدت عمر خود مي توانند بيابند که بشارت درک هنگام ظهور قبل از مرگشان را به آنها بدهد؟
2ـ در مرتبه بعد ،اگر دريافتند که ظهور امام موعود(ع)،در دوران عمر آنها اتفاق خواهد افتاد،بر پايه اين اخبار بتوانند موضع و تکليف خود را در سال هاي پيش از ظهور دريابند.
3ـ سپس حتّي اگر اميد به ظهور امام موعود (ع)در دوران عمر خود ندارند ،براساس اين اخبار بتوانند موضع خود را در برابر حوادث ،وقايع و رخدادهاي عصر غيبت تعيين کنند و وظايف و تکاليف خود را در اين دوران بشناسند.
آن دو نياز نخستين ،يعني تشخيص درک زمان ظهور و شناخت وظايف و تکاليف خود در سال هاي پيش از ظهور،بيشترين انگيزه مؤمنان براي بررسي آيات و روايات مرتبط با ظهور است . بر اساس اين نياز ،اين ديدگاه و اين انتظار از اخبار آخر الزّمان ،مفهوم رخدادي «نزديک»به وقت ظهور را چنين بايد تعريف يا قرارداد کنيم :رخدادي «نزديک »به ظهوراست که اگر در زندگي انساني رخ دهد ،آن انسان مطمئن باشد که قبل از مرگ خود ،ظهور را خواهد ديد. بيشترين فاصله ميان اين رخداد و ظهور چنين تعيين مي شود که فرض کنيد شخصي که هشتاد سال (عمر متوسّط شيعيان مؤمن کهنسال قبل از ظهور )عمر خواهد کرد ،در دوران کودکي خود يکي از اين رخدادها را درک کند. او بايد مطمئن باشد که ظهور را قبل از مر گ خويش درک خواهد کرد. ملاحظه مي کنيد که با اين تعريف يا قرارداد،تعيين حداکثر 80سال فاصله ميان يک رخداد آخرالزّماني با هنگام ظهور ،معقول مي نمايد.
بنابراين ،رخدادهاي «نزديک به ظهور»تعريف يا قرارداد مي شوند که حداکثر 80سال با ظهور فاصله داشته باشند.

3ـ تعريف اخبار آخرالزّمان
 

اخبار آخرالزّمان به آن دسته از اخباري اطلاق مي شود که موضوع آنها مرتبط با زماني قبل از ظهور ،متصل به ظهور و نزديک به ظهور است.
برپايه اين تعريف يا قرارداد،مي توان تعيين کرد که چه اخباري که موسوم به اخبار آخر الزّمان اند ،به واقع اخبار آخر الزّمان هستند يا نيستند . به عبارت ديگر ،از طريق اين تعريف مي توان تعيين کرد که چه اخباري مرتبط با زماني نزديک به ظهور (با قرار داد يا تعريفي که پيش از اين آمد )هستنديا نيستند.

4ـ تعريف اخبار
 

«اخبار» جمع «خبر » است. «خبر» در اصطلاح علم حديث ،از يک جهت مترادف با «حديث»،«سنت»و «روايت »است. حديث ،سنت ياروايت به قول (سخن )،فعل (کار و عمل )و تقرير(سکوت تأييد آميز)معصوم اطلاق مي شود. از جهت ديگر ،در علم حديث ،خبر به هر سخني اطلاق مي شود که از ناحيه معصوم يا غير معصوم رسيده باشد . اين معني مترادف با «نقل»و«اثر»است.
«خبر» در معني لغوي و غير اصطلاحي خود ،هر سخني است که حکايت از واقعه اي خارجي کند اعم از آنکه مطابق با واقع باشد يا نباشد،و اعم از اينکه اين سخن از ناحيه انساني صادر شده باشديا وجودي غيرانساني. براين اساس ،آن دسته از سخنان خداوند نيز که حکايت از واقعه اي خارجي مي کنند،خبرند ،اعم از آنکه در کتابي آسماني يا به صورت حديثي قدسي آمده باشند.به همين نحو ،هر سخني که حکايت از واقعه اي خارجي کند ـ گوينده آن هر که مي خواهد باشدـ خبر است.
مروري در آنچه به عنوان اخبار آخر الزّمان شناخته مي شوند، نشان مي دهد که گويندگان اين خبر ها اعم از معصوم يا غير معصوم و اعم از انسان يا فراتر از انسان اند.

5ـ ارزش خبر
 

ارزش هر خبر به راست بودن آن است.راست بودن خبر يعني مطابق بودن مضمون خبر با آن رخداد خارجي که مضمون خبر حاکي از آن است.

6ـ احراز راستي خبر
 

راستي خبر از چند طريق قابل احراز است:
الف ـ تطابق خبر با رخداد خارجي :مي توان مضمون خبر را با رخداد خارجي مرتبط با آن تطبيق داد و به راستي يا ناراستي آن پي برد ،ولي اين روش هميشه امکان پذير نيست ؛به ويژه درباره خبرهاي مرتبط با آينده ،اين آزمون به تعبيري با روش هاي عادي غير ممکن است.
ب ـ صدور خبر از مُخبر صادق :بنا به اعتقاد مسلمانان به ويژه شيعيان ،انسان هايي هستند که معصوم از خطا در عمل ،از جمله در گفتارند و راستي خبر آنها را مي توان و بايد باور داشت . به اعتقاد شيعه ،اين انسان ها منحصر به چهارده معصوم اند .خبر خداوند نيز همواره راست است.

7ـ سنديّت و استناد خبر
 

با توجه به آنچه آمد ،امکان تطابق خبر با رخداد خارجي باشد چه نباشد ،خبر خداوند و معصوم ،به خودي خود است و حجّت است . مفهوم مخالف اين سخن آنکه خبر غير خداوند و غير معصوم ،ممکن است راست و ممکن است دروغ باشد . به عبارت ديگر ،به صرف احراز صدور سخني از خداوند و معصوم ،مي توان به درستي آن اطمينان داشت ،ولي اين اطمينان نسبت به سخن موجودات ديگر نيست
آن گروه از معاصران پيامبر (ص)و ديگر معصومان (ع)که توفيق مواجهه با آنها را داشتند ،سخن راست را از مخبر صادق مي شنيدند وترديدي در راست بودن آن نداشتند ،ولي معاصران معصومان يا نسل هاي بعدي که توفيق شنيدن خبري از زبان آنان را نمي يافتند،خبر را با واسطه راويان و ناقلا ن خبر دريافت مي کردند؛ راويان و ناقلاني که آگاهي از عصمت نداشتن آنها کافي بود که شنونده داناو فهيم را به ترديد اندازد که آيا اين سخن منسوب به معصوم ،واقعاً از معصوم است يا خير؟اينجا بود که بحث راست گويي و مورد اطمينان بودن راويان پيش آمد و منشأ پيدايش علم رجال در ميان دانش هاي ديني شدو به ويژه آنکه بسيار بودند آنها که چيزي را از خود مي ساختند و به معصوم نسبت مي دادند.
اخبار آخر الزّمان نيز از اين واقعيت مستثنا نبودند و نيستند. بسيارند نقل هايي که در زبان مردمان و گويندگان جريان دارند،ولي مستند به هيچ منبعي نيستند ،چه رسد به اينکه به منابع معتبر متّکي باشند. بسيارند خبرهايي که در منابع مکتوب وجود دارند ،ولي معتبر نيستند . کما بيش حتّي در منابع معتبر نيز اخباري يافت مي شوند که راويان معتبري ندارند و اطمينان به صحت صدور آنها از معصوم نيست .
همه اينها اين ضرورت را به هر پژوهشگر يامؤمن فهيم و معتقد به ظهور مهدي موعود (ع)گوشزد مي کند که براي دست يابي به اخبار آخر الزّمان و بهره گيري از آنها بايد ،تنها و تنها به نقل هايي معتبر و مستند تکيه کند که از طريقي موثّق و قابل اطمينان به حقايق علمي،به ويژه به سرچشمه هاي الهي علم مي رسند.

8ـ دلالت خبر
 

در پي اطمينان از صدور خبري از زبان معصوم يا کلام الهي ،درک و دريافت درست مضمون خبر داراي اهميتي بسيار است . درباره اخباري که گمان برده مي شود از اخبار آخر الزّمان باشند ،توجّه به نکاتي چند ،راهگشاي در ک بهتر آنها و دريافت مصداق ها و رخدادهاي خارجي مرتبط با آنهاست:
الف ـ آينده در گذشته :برخي از اين اخبار ،مرتبط با رخدادهاي آينده ،نسبت به زمان صدور خويش اند ،به عبارت ديگر ،معصوم ،خبر از رخدادي در آينده اي نزديک يا دور نسبت به زمان خويش مي دهد . اين آينده ممکن است از چند روز تا چند هفته ،چند ماه ،چند سال يا چند قرن را در بر بگيرد بي آنکه لزوماً ارتباطي با هنگام ظهور يا زمان هايي نزديک به آنها داشته باشد . بانگاهي ديگر ،رخدادهاي مرتبط با اين خبر ها ممکن است سال ها يا قرن هايي پيش اتفاق افتاده باشند و نسبت به زمان ما ،خبري مرتبط با گذشته باشند.
بررسي تاريخ پس از صدور اين اخبار تا زمان حال مي تواند مصداق هايي براي رخداد اين خبرها را در زمان گذشته به دست ما بدهد.
ب ـ آينده در حال :به همين نحو ،برخي از اين اخبار هستند که رخداد آنها تا زمان حال پيش نيامده است و نسبت به زمان مانيز مرتبط با آينده اند ،ولي باز هم ،لزوما ارتباطي با هنگام ظهوريا زمان هايي نزديک به آن ندارند . در واقع ،ممکن است اين اخبار بي آنکه ارتباطي با ظهور امام زمان (عج)داشته باشند ،حاوي اخبار و رخدادهايي باشند که در آينده پيش خواهند آمد.
ج ـ آخر الزّمان :صد البته برخي از اين رخدادهاي ذکر شده در روايات ،ممکن است مرتبط با زمان هاي نزديک به ظهور يا مقارن ظهور باشند .اينها هستند که در واقع از اخبار آخر الزّمان ـ با تعريفي که پيش از اين داده شد به شمار مي آيند.
دـ جغرافياي رخدادها :برخي از رخدادها (چه مرتبط با گذشته ،چه آينده و چه آخر الزّماني )ممکن است مرتبط با بخشي از جها ن ـ چه شهر و منطقه اي کوچک و چه پهنه اي از جهان ـ باشند. تعيين محدوده جغرافيايي اين رخدادها نيز همانند تعيين محدوده زماني آنها مهم است.
هـ ـ تشابه رخدادها :ابهام ،ايجاز و کوتاهي برخي از اخبار ،مضمون خبر را قابل تطبيق بر موارد متعدد و مشابه در طول تاريخ مي سازد. با درک اين واقعيت بايد توجّه داشت که به صرف پديد آمدن نشانه هايي قابل تطبيق با يک خبر ،نبايد آن را به عنوان مصداق يا تنها مصداق خبر مطرح ساخت . چه بسا مواردي مشابه آن در گذشته اتفاق افتاده باشد يا در آينده رخ دهد. به ويژه در موارد اجمال ،تعيين اينکه مصاديق خبرهايي ،در گذشته وجودداشته يا مصداقي که مي پنداريم زمان آن گذشته ،در آينده خواهد بود ،نيازمند تحقيق بسيار است.
آخر الزّمان از نگاه معني لغوي که بر اساس ترکيب دومفهوم «آخر »و «زمان »استخراج مي شود ،به قطعه اي از انتهاي زمان زميني اطلاق مي شود که به انتهاي زمان زميني پيوسته است . بنابراين بدون در نظر گرفتن چيزي ديگر ،بر اين اساس ،بايد مصداق آن را بخشي از زمان زميني دانست که پس از گذر از نقطه مياني عمر زمين ،متعلّق به انتهاي عمر زمين است.
با توجه به آنچه تاکنون گفته شد ،تعيين اينکه جهان کنوني در چه موقعيتي نسبت به هنگام ظهور قرار دارد،نه تنها دشوار است بلکه حتّي قابل حدس هم نيست . اگر خداوند بخواهد ،لحظه اي بعد،ساعت ظهور خواهد بود و خداوند تصرّف هاي لازم را در جهان هستي به منظور آمادگي براي ظهور خواهد کرد
و ـ تشابه اسامي :شباهت اسامي مکان هاي مختلف در جهان و اسامي افراد ،يکي از مواردي است که خوانندگان اخبار آينده را به اشتباه مي اندازند . نگاهي به کتاب هاي جغرافيايي و اسامي قديم و جديد شهر ها و مناطق ،نشان مي دهد که چه بسيارند شهر ها ،روستاها و مناطقي درجهان که نام هاي مشابه دارند. به همين نحو ،افرادي در تاريخ با نام ها يا لقب هاي مشابه وجود داشته اند که ناآشنايان به دقايق تاريخي را در تعيين هويّت زماني و مکاني آنها به ترديد مي اندازد. درک درست از مکان ها و اشخاص ،يکي از دشواري هاي بررسي اخبار آخر الزّمان است.
ز ـ تغيير اسامي :گاه ، نام ها به ويژه نام هاي مناطق ،در طيّ تاريخ تغيير مي يابند و داراي نامي غير آن مي شوند که اخبار به آن اشاره دارند. حتّي ممکن است شبيه به نام منطقه اي ديگر شوند . اين نيز از ديگر مواردي است که واقعيّت آن را جز با پژوهش نمي توان دريافت.
ح ـ درک راوي : معصوم (ع)معمولاً مطابق با درک راوي سخن مي گويد و در گفتار و تعابير خود از واژگان و اصطلاحات و عناصر فرهنگي زمان و مکان خويش بهره مي گيرد. راوي نيز سخن معصوم (ع)را مطابق با درک خويش دريافت مي کند. حتّي اين مجوز نيز به راويان داده شده است که در صورت دشواري حفظ عين سخن معصوم ،آن را نقل به معني کنند.
در اين ميان ،ويژگي هاي فرهنگي و فردي ،زماني و مکاني مرتبط با روايت و راوي ،دريافت منظور و مقصود اصلي سخن معصوم ،گاه با دشواري همراه است.
ط ـ تفسير پژوهشگر :درک درست منظور و هدف معصوم ،ذهن خالي و روح حق جوي پژوهشگر يا خواننده ديگر نيز بخواهد پيش داوري ها ،ذهنيّات و محدوديّت هاي فرهنگي زمان و مکان خويش را در تفسير سخن معصوم به کار گيرد،به جاي پرده برداري از نيات معصوم ،پرده اي ديگر بر درک خبر او خواهد انداخت. در جنبه اسلامي موضوع ،شناخت پژوهشگر از اسلام ناب در جنبه اسلامي موضوع ،شناخت پژوهشگر از اسلام ناب در جنبه هاي نظري و عملي آن مي تواند درک درست از هدف ،منظور و مضمون سخن معصوم را به او ببخشد.
ي ـ نگاه ارزشي به اخبار :خبر از رخدادي در آينده ،في نفسه و به خودي خود ،به معني ارزش گذاري ،تأييد يا نفي ارزشي آن رخداد نيست .چنين هم نيست که نشانه يک رخداد خوب ،همواره بد يا خوب ارزيابي شود . با توجه به اين دو واقعيّت ،بايد توجّه داشت که آنچه به عنوان اخبار آينده ،اخبار آخر الزّمان يانشانه هاي ظهور در سخن اهل عصمت آمده است،لزوما به معني بد و زشت بودن آن رخداد يا نشانه نخواهد بود بلکه ارزش گذاري اين رخدادها را بايد از طريق اطلاعاتي ديگر ،که ممکن است در آن خبر نباشد،دريافت .به عبارت ديگر ،ذکر چيزي به عنوان خبر آينده ،يا خبري در آخر الزّمان يا نشانه اي براي ظهور ،لزوما دلالت بر ارزش گذاري مثبت يا منفي آن نخواهد داشت.

9ـ عمل بر اساس اخبار
 

با توجه به آنچه در زير بند هاي بند پيشين آمد ،اخبا رآخر الزّماني يا اخباري که به عنوان اخبار آخر الزّمان شناخته مي شوند ،پيش از هر گونه فحص ،تحقيق،تدقيق و پژوهش در جهات و جنبه هاي مختلف سند ،متن ودلالت نمي توانند مبناي ارزش گذاري مثبت يا منفي رخدادهاي حال و آينده يا عمل يا خودداري از عمل در حال يا آينده قرار گيرند. به عبارت ديگر ،به لحاظ منطقي ،يک خبر به خودي خود و بدون قرائن ،نمي تواند به عنوان مأخذ يا مجوّزي براي دستوري اخلاقي يا فقهي مورد استناد قرار گيرد. دست يابي به قرائن نيز نيازمند آگاهي هاي ديگري است.

10ـ دو نکته ضروري
 

الف ـ جهان پيش از ظهور :آيا پيش از ظهور امام عصر (عج)،جهان همواره رو به تباهي مي رود واين تباهي روز افزون خواهد بود تا آنجا که هيچ کجاي جهان روشنايي نباشد و آنگاه که جهان کاملا پر از ستم و بدکاري شد ،به ناگاه ظهور رخ مي دهد؟
برخي چنين برداشتي از روايتي مشهور با اين مضمون دارند که : پس از آنکه زمين از تباهي و ستم پرشد ،خداوند به وسيله وي زمين را پر از برابري و عدالت خواهد ساخت.
واقعيت اين است که برداشتي آنچنان ،بيش از مدلول اين روايت مشهور است . آشنايي با ادبيات عرب و نوع تعبيرات آن و حتّي ترجمه درست اين خبر به زبان فارسي ،چنين مفهومي را از روايت به دست مي دهد و به اصطلاح اهل ادب ،آن را به چنين تأويلي مي برد که :زماني ،اکثر قريب به اتّفاق نقاط زمين را تباهي و ستم خواهد گرفت .پس از آن ،زماني ديگر نيز خواهد رسيد که خداوند ،زمين را به وسيله مهدي (عج)از برابري و عدالت پر خواهد ساخت.
ملاحظه مي شود که نماندن هيچ نقطه اي سفيد در زمين پيش از ظهور ؛واقع شدن ظهور بلافاصله پس از اوج تباهي و گسترش بي درنگ برابري و عدالت در زمين پس از ظهور نتيجه منطقي مدلول هاي اين خبر نيستند . بنابراين حالات گوناگون ديگري نيز براي وضعيت جهان پيش از ظهور قابل برداشت است از جمله اينکه ممکن است در سال ها يا سده هايي پيش از ظهور ،حرکت هايي اصلاحي از سوي مؤمنان و وجود انسان هايي اصلاح گر که ياوران مهدي (ع)مي توانندباشند ،زمينه را براي ظهور و گسترش حرکت اصلاحي به کلّ جهان مساعد ببيند.
ب ـ زمان ظهور :با توجه به آنچه تاکنون گفته شد ،تعيين اينکه جهان کنوني در چه موقعيتي نسبت به هنگام ظهور قرار دارد ،نه تنها دشوار است بلکه حتّي قابل حدس هم نيست . اگر خداوند بخواهد ،لحظه اي بعد ،ساعت ظهور خواهد بود و خداوند تصرّف هاي لازم را در جهان هستي به منظور آمادگي براي ظهور خواهد کرد ،ولي اگر گونه اي ديگر مقرّر باشد،اين امر مي تواند موکول به سال ها ،دهه ها و حتّي سده ها بعد شود.
از اين رو ،نه دور نماياندن چيزي نزديک به صلاح انسان هاست ونه نزديک نماياندن چيزي دور ،ولي اگر بپذيريم که قيام مصلح کل جز با فراهم آمدن ياوران مورد نياز رخ نخواهد داد و ياوران مصلح بايد صالح و مصلح باشند،به اين نتيجه خواهيم رسيد که هر گونه حرکت اصلاحي و افزايش شمار اصلاح گران مي تواند زمان ظهور حضرت موعود(ع)را به پيش اندازد.
ان شاءالله
منبع:نشريه موعود شماره 102